10 تا از افسانه های ژاپنی | از عاشقانه تا ترسناک و غمگین 😱

تا به حال درباره افسانه های ژاپنی چه شنیدهاید؟ افسانه هایی که از دل آیین مردم ژاپن و اتفاقات ناگوار گذشته متولد شدهاند و هنوز هم دهان به دهان میچرخند. از افسانه های عاشقانه گرفته تا افسانه های ترسناک و غمگین ژاپنی؛ ژاپن هنوز چیزهایی دارد که شما شگفتزده خواهد کرد.
تور ژاپن و سفر با بامبو اکوتور، فرصتی بینظیر برای شنیدن این داستانها، آشنایی با افسانه های ژاپنی ها و البته بازدید از جاهایی است که هر کدام داستانی برای خودشان دارند. در این مطلب، بیشتر با این داستانها و افسانهها آشنا خواهیم شد.
معروف ترین افسانه های ژاپنی کدامند؟
در سفر به ژاپن متوجه میشوید که بسیاری از نمادها، مکانها و اساطیر ژاپنی از دل افسانههای قدیمی آمدهاند و شنیدن این افسانهها، گاهی شما را شگفتزده میکند و گاهی میترساند. در میان همه این داستانها، معروفترین افسانه های ژاپن عبارتند از:
- موموتارو (Momotaro): پسری که از یک هلو بزرگ متولد شد و بعدها با سگ، میمون و قرقاولی سخنگو به جنگ با شیاطین رفت.
- یوکی – اونا (Yuki-Onna) یا زن برفی: موجودی زیبا و مرموز که در شبهای طوفانی زمستان ظاهر میشود و با نفس سردش میتواند جان هر انسانی را بگیرد.
- اوراشیما تارو (Urashima Taro): ماهیگیری مهربان که بعد از نجات جان یک لاکپشت به پادشاهی زیر دریا برده میشود تا با شاهزاده اژدها زندگی کند. اما، زمانی که به خانه برمیگردد، متوجه میشود که ۳۰۰ سال از آن زمان گذشته و پیر شده است.
- تکه تکه (Teke Teke): افسانهای ترسناک و معروف که روح یک دختر جوان بعد از مردن زیر ریل قطار، شبها روی دستها و آرنجهایش خود را میکشد و صدای «تِکتِک» وحشتناکی در میآورد.
ریشه و فرهنگ افسانه های ژاپنی
افسانهها و اسطورههای ژاپنی ریشهای عمیق در آیین شینتو، بودیسم و سنتهای محلی مردم دارند. این داستانها اغلب برای توضیح پدیدههای طبیعی، توجیه آداب اجتماعی یا ستایش خدایان و ارواح روایت میشدند. بعضی از آنها ترسناک و بعضی دیگر افسانه های عاشقانه زیبایی هستند که دنیای مادی و معنوی را به یکدیگر متصل میکند و نقشی اساسی در شکلگیری فرهنگ مردم ژاپن دارد.
علاوه بر این، اگر به تاریخ ژاپن نگاه کنیم، سامورایی های بسیاری هستند که با قدرت و مهارت باورنکردنیشان، به یک شخصیت افسانهای و بزرگ تبدیل شده و به احترام آنها تندیس ساختهاند. جالب است بدانید برخی از معابد ژاپن نیز با این افسانهها عجین شده و سنگ نگارهها، مجسمهها و معماری ژاپنی آنها، هر کدام برآمده از داستانی خاص است.
لیست جذابترین افسانه های ژاپنی
زیباترین افسانه های عاشقانه ژاپنی
عاشقانههای ژاپنی، زیباترین داستانهایی هستند که میتوانند امید، وفاداری و شور دیدار معشوق را به تصویر بکشند. این افسانهها گاهی در داستانهایی مانند یوکی اونا (Yuki Onna)، طعم تلخ جدایی و گاهی در داستان زیبای ساکورا، امید به پیداکردن معشوق را روایت میکنند. اما معروفترین افسانه های عاشقانه ژاپنی کدامند؟ با برخی از آنها در ادامه آشنا خواهیم شد.
یوکی اونا، زن برفی در افسانه های ژاپنی
یوکی اونا (Yuki Onna)، به معنای «زن برفی»، یکی از مشهورترین شخصیتهای افسانهای در فرهنگ ژاپن است. او شبحی زنانه با کیمونو سفید و پوستی به سفیدی برف است که در شبهای سرد و مهتابی زمستان یا طوفانهای برفی ظاهر میشود و نمادی از زیبایی و خطر زمستان و البته پیچیدگی عشق است. اما چرا یوکی اونا، جزو افسانه های عاشقانه ژاپنی است؟
در افسانهها، یوکی اونا اغلب در مسیر مسافران گمشده دیده میشود. او که چهرهای مهربان دارد، ابتدا به کمک گمشدهها میآید، اما خیلی زود ماهیت واقعیاش آشکار میشود و تنها با نگاه یا نفس سردش میتواند قربانیانش را منجمد کند! او حتی در بعضی از داستانها با مردان قصهاش رابطهای عمیق و عاشقانه برقرار میکند، اما در نهایت آنها را ناکام میگذارد. به همین دلیل، یوکی اونا نماد عشقی است که مانند زمستان زیبا و فریبنده، اما گذرا و مرگبار است.
همچنین، افسانه او نشاندهنده قدرت طبیعت و در عین حال تلخی و شیرینی روابط عاشقانه میان آدمها است. امروزه این بانوی برفی در افسانه های ژاپنی، به نمادی از عشق و جدایی تبدیل شده است.
تاناباتا، جشن دیدار عاشقان در راه شیری
تاناباتا (Tanabata) یا «جشن ستارگان»، یکی از جشنهای عاشقانه و پرطرفدار ژاپن است که ریشه در افسانهای قدیمی دارد. این داستان از افسانه و فرهنگ چین الهام گرفته شده و درباره دو دلداده آسمانی، به نام اوریهیمه (Orihime) و هیکوبوشی (Hikoboshi)، است. عشق میان این دو نفر آنقدر پرشور و عمیق بود که از کار و وظایف خود دست کشیدند و همین اتفاق، باعث شد تا پدر اوریهیمه آنها را از هم جدا کند. مجازات این دو عاشق این است که تنها سالی یکبار، در هفتمین روز از هفتمین ماه سال، میتوانند با عبور از کهکشان راه شیری همدیگر را ببینند.
این داستان، هم از شور و وفاداری عشق میگوید و هم از رنج جدایی. در عین حال، دیدار دوباره آنها نمادی از امید، اشتیاق و قدرت عشقی است که در برابر هر سختی مقاومت میکند.
در جشن تاناباتا، مردم آرزوهایشان را روی کاغذهای رنگی به نام «تانزاکو» (Tanzaku) مینویسند و روی شاخههای درخت بامبو آویزان میکنند. این جشن در روز ۷ جولای (۱۶ تیر) یا ۷ آگوست (۱۶ مرداد) در شهرهای ژاپن مانند کیوتو، توکیو و اوساکا برگزار میشود و فرصت بینظیری برای فکر کردن به عشق و آرزوهایی است که در دل داریم.
اگر برای شرکت در این جشن به شهرهای توریستی ژاپن میروید، فراموش نکنید که حتما از جاذبههای دیدنی آنها مانند جنگل بامبو کیوتو، معبد فوشیمی ایناری کیوتو، معبد طلایی کینکاکوجی، برج اسکای تری توکیو و البته جاهای دیدنی اوساکا مانند محله دوتنبوری، تیم لب گاردن اوساکا و آکواریوم کایوکان دیدن کنید.
ساکورا، عشق افسانهای یک درخت
احتمالاً بارها نام «ساکورا» (Sakura) به معنای شکوفه گیلاس را در جشن شکوفههای گیلاس یا هانامی، یکی از معروفترین جشنوارههای ژاپن، شنیدهاید؛ اسمی که به نمادی زیبا برای کشور ژاپن و گردشگران آن تبدیل شده. اما جالب است بدانید، این اسم ریشه در یکی از عاشقانه ترین افسانه های ژاپن دارد.
در افسانهها آمده که درختی به نام یوشیرو (Yoshiro) به خاطر جنگهای زیاد بسیار آسیب دیده بود و دیگر توان شکوفه دادن نداشت. به همین دلیل، روح جنگل به امید اینکه یوشیرو بتواند روزی لذت و خوشحالی را تجربه کند، او را به انسان تبدیل کرد. یوشیرو در حالی که از انسان بودن هم ناامید شده بود، روزی دختر زیبایی را به نام «ساکورا» ملاقات کرد. آنها داستانها، رویاها و آرزوهایشان را با هم قسمت کردند و دلهایشان به هم گره خورد. اینبار وقتی روح جنگل دوباره ظاهر شد، از ساکورا خواست تا انتخاب سختی کند؛ آیا میخواهد یوشیرو برای همیشه انسان بماند، یا هر دوی آنها به درختی زیبا تبدیل شوند؟ و ساکورا انتخاب کرد تا همراه یوشیرو به درخت تازهای تبدیل شود. اینجا بود که درختی با شکوفههای زیبا شکوفا شد و جهان برای اولین بار شکوفههای گیلاس را دید.
امروزه، فصل بهار، بهترین زمان سفر به ژاپن که فرا میرسد، باغهای اطراف قلعههای ژاپن، بهخصوص قلعه اوساکا، قلعه سلطنتی هاکونه و قلعه شهر ماتسوموتو، معبد تودایجی و پارک آهو نارا، پارک هیتاچی و حتی دشتهای اطراف دریاچه کاواگوچی، غرق در رنگ صورتی شکوفههای ساکورا میشوند.
افسانه های ژاپنی درباره ماه و خورشید
در افسانه های ژاپن، ماه و خورشید دو دلداده قدیمی هستند که داستانهای جالبی از آنها به جا مانده است. در ادامه به چند افسانه های ژاپنی درباره ماه و خورشید اشاره میکنیم.
خورشید گرفتگی، دیدار عاشقانه ماه و خورشید!
طبق افسانه های ژاپنی، ماه و خورشید عاشق هم بودند، اما هرگز نمیتوانستند همدیگر را ببینند؛ یکی از عشق میسوخت و دیگری در اشتیاق دیدن یار میدرخشید، اما برای همیشه از هم جدا بودند. تا اینکه خدا به آنها رحم کرد و خورشید گرفتگی را آفرید تا بتوانند در تاریکی، همدیگر را در آغوش بگیرند. این افسانه ژاپنی به مردم یادآوری میکند که هیچ عشقی غیرممکن نیست.
کاگویا، دختر تبعید شده از ماه
یکی از افسانه های معروف ژاپن درباره ماه، افسانه کاگویا هیمه (Kaguya-hime) است. در این داستان، روزی پیرمردی دختر کوچک و زیبایی را داخل شاخههای درخت بامبو پیدا کرد. او و همسرش که باور داشتند این دختر فرستاده آسمانی است، تصمیم گرفتند او را مانند فرزند خودشان بزرگ کنند. این دختر زیبا خیلی زود بزرگ شد و خواستگاران زیادی پیدا کرد. اما واقعیتی پنهان به دختر اجازه نمیداد که به خواستگارانش جواب مثبت بدهد و برای همه آنها شرطهای عجیب و غیرممکنی میگذاشت.
در آخر، روزی راز دختر فاش شد، او از ماه آمده بود و به خاطر سرپیچی از قوانین، به زمین تبعید شده بود تا طعم زندگی انسانها را بچشد. سرانجام، در شبی مهتابی از پدر و مادرش خداحافظی کرد و همراه با موجودات آسمانی که به دنبال او آمده بودند، به ماه برگشت.
افسانه های ترسناک ژاپنی
حتما میدانید که فیلمهای ترسناک ژاپنی در دنیای خیلی شهرت دارند و به قولی واقعا ترسناکند! اما درباره افسانههای ترسناک ژاپنی چه میدانید؟ برخی از معروفترین افسانه های ترسناک ژاپن عبارتند از:
افسانه آکا مانتو، روح شنل قرمز در سرویسهای بهداشتی
افسانه آکا مانتو (Aka Manto)، درست در جایی اتفاق میافتد که کمتر کسی انتظارش دارد؛ در سرویسهای بهداشتی عمومی و زنانه. آکا مانتو، شبهی مردانه با شنل قرمز و نقابی مشکی است که در سرویسهای بهداشتی مدارس و مکانهای عمومی پرسه میزند و بیشتر از همه به آخرین کابین دستشوییهای زنان علاقه دارد. او یک سوال معروف از قربانیانش میپرسد: «کارت قرمز میخواهی یا آبی؟»
اگر جوابتان کارت قرمز باشد، سرنوشتتان غرق در خون خواهد شد و اگر آبی را انتخاب کنید، از خفگی بدنتان کبود میشود. او اینقدر باهوش است که نمیتوانید بهراحتی گمراهاش کنید؛ در نتیجه بهترین راه برای شما فرار است!
اگر گردشگر باشید، شاید نتوانید ردپای این افسانه را در موزههای ژاپن پیدا کنید اما این افسانه وحشتناک هنوز هم میان دانشآموزان و مردم شنیده میشود.
کوچی ساکه اونا، زنی با دهان دریده!
بین همه افسانه های ترسناک ژاپنی، کوچی ساکه اونا (Kuchisake-onna)، یکی از معروفترین و ترسناکترین آنها است. این زن با ظاهری وسوسهکننده، ماسکی روی صورت و قیچی برنده در دست دارد و شبها در خیابانهای تاریک و خلوت پرسه میزند. او که به دنبال انتقام از قربانیانش است، وقتی کسی را ببیند، یک سوال از او میپرسد: «آیا من زیبا هستم؟»
طبق افسانهها، سرنوشت شما به جوابی که به او میدهید، بستگی دارد؛ اگر بگویید نه، شما را با قیچی میکشد؛ و اگر بگویید بله، ماسک صورتش را برداشته و شما را با دهان بریدهاش شوکه میکند. دوباره همان سوال را از شما میپرسد؛ اگر جوابتان خیر یا بله باشد با مرگ یا سرنوشتی مشابه او مواجه خواهید شد و تنها راه نجات شما این است که او را «معمولی» توصیف کنید!
این افسانه ژاپنی سالهاست که نسل به نسل بین مردم ژاپن دهان به دهان میشود.
تکه تکه، روح زخمی ایستگاههای قطار
هیچ چیزی ترسناکتر از دیدن یک روح زخمی بدون پا نیست که خودش را روی دو دستانش میکشد تا به شما نزدیک شود! تکه تکه (Teke Teke)، روح دختری جوان یا دانشآموزی است که روزی به شکلی وحشتناک میمیرد؛ او روی ریل میافتد و قطار او را به دو قسمت تقسیم میکند. به همین دلیل، روح او هنوز آرام نگرفته و شبها در ایستگاههای قطار و خیابانهای خلوت پرسه میزند. بدن او پا ندارد و روی دستها و آرنجهایش خود را میکشد و صدای «تِکتِک» وحشتناکی ایجاد میکند؛ صدایی که نامش از آن گرفته شده است.
اگر بدشانس باشید و با او روبهرو شوید، تنها یک راه وجود دارد: فرار کنید! چون اگر دستش به شما برسد، با داس تیزش بدنتان را مثل خودش به دو قسمت تقسیم خواهد کرد!
افسانه های غمگین ژاپنی
فرهنگ ژاپن، افسانه های غمگین کم ندارد؛ عروسک اوکیکو (Okiku Doll) و اتاق قرمز، دو مورد از معروفترین آنها است که در ادامه درباره آنها بیشتر خواهیم دانست.
عروسک اوکیکو، روح ناآرام دختر بچه
افسانه عروسک اوکیکو (Okiku Doll) با دیگر داستانهایی که قبلا شنیدید، فرق دارد؛ این عروسک واقعاً وجود دارد و امروزه در معبد ماننِنجی (Mannen-ji) در هوکایدو در یکی از جزایر ژاپن نگهداری میشود. ماجرای این عروسک به سال ۱۹۱۸ میلادی بر میگردد؛ روزی پسری برای خواهر کوچکترش عروسکی خرید که شباهت زیادی به او داشت و هر دوی آنها موهای کوتاه و صافی داشتند. اسم این عروسک اوکیکو بود و دخترک بهشدت به او وابسته بود و هرگز آن را از خودش جدا نمیکرد. اما مدتی بعد، دختر در اثر بیماری جانش را از دست داد و خانوادهاش عروسک را روی محراب خانه قرار دادند تا یاد دخترشان همیشه زنده بماند.
مدتی از این اتفاق نگذشته بود که متوجه شدند موی عروسک در حال رشد کردن است! آنان معتقد بودند که روح دخترشان درون عروسک است و اوکیوکو را به معبد ماننِنجی سپردند. هنوز هم این عروسک در آنجا نگهداری میشود و بازدیدکنندگان میتوانند او را از نزدیک ببینند. طبق داستانها، موی اوکیکو همچنان رشد میکند و راهبان معبد هر از گاهی آن را کوتاه میکنند.
اگر روزی به هوکایدو سفر کردید، حتماً سری به معبد ماننِنجی بزنید و این پدیده شگفتانگیز و ترسناک را از نزدیک ببینید! همچنین، از دیدن سایر جاهای دیدنی ژاپن غافل نشوید.
اتاق قرمز، افسانهای اینترنتی برای نوجوانان
افسانه اتاق قرمز (The Red Room)، یک افسانه اینترنتی است که سرنوشت غمگینی برای قربانیانش دارد. این افسانه با دریافت یک پیام در صفحه پاپ آپ (Pop Up) شما شروع میشود؛ همان پنجرهای که موقع باز شدن یک سایت در وسط صفحه به نمایش درمیآید. در این پاپآپ، صفحهای قرمز رنگ با نوشتهای سیاه وجود دارد که از شما میپرسد: «آیا از اتاق قرمز خوشت میآید؟»، همزمان صدایی ترسناک نیز، این نوشته را برایتان تکرار میکند و بعد از تمام شدن صدا، صفحه کاملاً به رنگ قرمز درآمده و اسم قربانیان قبلی یکی پس از دیگری ظاهر میشود.
هیچکس دقیقاً نمیداند بعد از این چه اتفاقی میافتد، اما همه کسانی که این پیام را دریافت کردهاند، مدتی بعد جسدشان پیدا شده و دیوارهای اتاقشان با خون آنها رنگین شده. به همین دلیل است که این افسانه، به نفرین اتاق قرمز مشهور است.
این افسانه را شاید بتوان یکی از افسانه های ترسناک ژاپنی نیز لقب داد اما بخاطر سرنوشت غمگینی که در انتظار قربانیان است، در دسته افسانه های غمگین ژاپنی نیز قرار گرفته.
آشنایی با افسانه های ژاپنی در سفرهای بامبو اکوتور
برای شنیدن افسانه های ژاپنی، نیاز نیست حتماً به مکان خاصی بروید، گوشه و کنار شهرهای آن از کوچه و خیابان، مراکز خرید ژاپن گرفته تا مسافرخانهها و ریوکانهای قدیمی (از انواع هتلهای ژاپن)، هر کدام داستانی برای گفتن به شما دارند. گذشته از این، بسیاری از آداب اجتماعی ژاپنیها از آموزهای دینی و افسانههای خدایان آنها میآید.
تور ژاپن در بامبو اکوتور، یک سفر ساده به جاذبههای این کشور در شهرهای نارا، توکیو، تاکایاما، ناگویا و کوبه نیست، بلکه سفری هیجانانگیز به دل فرهنگ و سنت مردمانی است که با افسانه های مختلف عجین شدهاند. حتی برخی از صنایع دستی ژاپن و عروسکها، از افسانههایی میآیند که باعث خوششانسی برای صاحبش میشود و شما میتوانید آنها را به عنوان سوغات ژاپن خریداری کنید.
سوالات متداول درباره افسانه های ژاپنی
معروف ترین افسانه های ژاپنی کدامند؟
افسانه موموتارو (Momotaro)، افسانه یوکی – اونا (Yuki-Onna) یا زن برفی، جشن تاناباتا (Tanabata)، افسانه ساکورا، کاگویا هیمه (Kaguya-hime)، افسانه آکا مانتو (Aka Manto) و افسانه تکه تکه (Teke Teke)، معروف ترین افسانه های ژاپنی هستند.
افسانه های ترسناک ژاپن چیست؟
نفرین اتاق قرمز، زن برفی، زنی با دهان بریده و تکه تکه، از افسانه های ترسناک ژاپن است که هنوز هم بین مردم شنیده میشود.